در مقام قیاس میتوانم بگویم روحالله رجایی هم کاملیا شد در همین روزگار کرونایی پرگریه، روحالله که گلی بود شاداب و خوشبو در زمانه این همه بوی ناخوش و از زیباییاش محظوظ بودیم در عصر به رخ کشیده شدن زشتیها، مردی که به شهادت همه دوستانش، خستگیناپذیر بود و مهربان و در تلاش برای کمک به دیگران لحظهای به ایستادن فکر نمیکرد و به یاد ندارم دستی را رد کرده باشد و برای مراجعه کسی پیگیر نباشد تا رسیدن به نتیجه که انگار این کلام مولای ما علی علیهالسلام در او ظهور کرده که فرمود: «دستِ بده» داشته باش و «اخلاقِ خوش»
این دو صفت، هم روزیات را زیاد میکند و هم دیگران را عاشقت. و این، حکایت قلب بزرگ آدمی است که چهل روز است ما از دیدن و شنیدنش محروم شدهایم و جز گریه بر این سیاهچاله پدید آمده در قلب ما، چارهای نداریم که لایسدّها شیء.
دلم برایت تنگ شده مرد و گریه تسکینم نمیدهد. نمیتوانم بپذیرم آن همه صدای خنده را ویروس پلید کرونا از ما گرفته و خاک پذیرنده آن همه مهربانی را در آغوش گرفته و مرگ، روحالله رجایی را برای ما تبدیل کرده به خاطرهای مهآلود، که راهش به دوردستهای آسمان است.
روحالله عزیز در کنار شیخ احمد خسروی عزیز، تو نیز شریک گریههای من در محرم ۱۴۴۲ هستی، محرمی که انگار امام حسین(ع) (که جانم فداش) رودخانه پرتلاطم اشک را به سمتی دیگر و به سبکی دیگر صلاح دیده است.
اللهم ارحمنا بالحسین
۱۷۲۴۱